سایت جـامع آستـان وصـال شامل بـخش های شعر , روایت تـاریخی , آمـوزش مداحی , کتـاب , شعـر و مقـتل , آمـوزش قرآن شهید و شهادت , نرم افزارهای مذهبی , رسانه صوتی و تصویری , احادیث , منویـات بزرگان...

مدح و ولادت حضرت علی اکبر علیه‌السلام

شاعر : رضا دین پرور
نوع شعر : مدح و ولادت
وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع
قالب شعر : ترکیب بند

هـستـیم در میـخـانه دائـم مـست بـاده            دارد چـقـدر ایـنـجـا گـدایـی اسـتـفـاده
کـوثـر هوس کرده دل حـیدر پـسـندم            بالا نشـینم کرده یک ساغـر چه ساده


با یـا عـلی و یـا عـلی مـعـراج رفـتـم            بُـرده مـرا تـا عـرش ایـن پـای پـیـاده
از چـشم‌های من بهشت افـتاده وقـتی            طــوبـای لــیـلا در مـدیـنـه بــار داده
می‌گفت در گوشش اذان، می‌گفت اقامه            امشب علی هم داشت حالی فوق العاده
کـاری نـدارد از همه سلـمان بسـازند            وقـتی تـصدق می‌کـنـند این خـانـواده

حال خوشی در خلوت محراب داریم
امـشب حـسابـی کار با اربـاب داریـم

یار گدای بی‌سر و سامان حسین است            مجـنون لیـلائـیم لـیلامان حسین است
آنکس که می‌مـیرد برای گریه مائـیم            آنکس که عشقش کرده شیدامان حسین است
خـیـر از جـوانـی دیـده‌ایـم الـحـمـد لله            ماها که یک عمر است دنیامان حسین است
دلــدادۀ روی عــلـی بـن الـحـسـیـنـیـم            بسکه خیال و خواب و رویامان حسین است
ذاتـاً عـلی اکـبر کـرم دارد نـگـاهـش            بسکه دو چشمش مثل آقامان حسین است
پـائـین پـا سکـوی پـروازِ به بـالاست            آنجا که سر جمع دعاهامان حسین است

مـا را کـنـار سـفـره با آقـا نـشـانـدنـد
رزق منـاجـات سحـرها را رسـانـدند

ابــروی او دائـم ســر پــیـکــار دارد            یـوسـف کـجـا ایـنـقـدرهـا بازار دارد
از آستـینـش در می‌آیـد صد چو میـثم            از بسکـه نخـل چـشم‌هـایش بار دارد
کـار تــوسـل‌هـای مـا بـالا گــرفــتــه            چون جلوه از هرپنج تن بسـیار دارد
هـم شـانۀ عـبـاس می‌آمـد که گـفـتـنـد            بـیـن مـدیـنـه مـجـتـبـی هـم یـار دارد
از بس شـده دلـتـنگ آغـوش پـیـمـبر            دائم به بوسیدن، حـسین اصرار دارد
وقـت سـحـر بـیـن مـصـلای قـیـامـت            صـوت اذانـش بـیـشـتـر بــازار دارد

دیـدیم در تـوحـید چـشـمش ماسـوا را
اول خــدا، دوم خــدا، ســوم خــدا را

تقـسیـم کردند از نگـاهـش نـورها را            می، کـرده‌اند از لعل او انگـورها را
قدری نمک از سفره‌اش روزی مان شد            بعداً خـریـدند از جـوان‌ها شـورها را
مـا را سـوار کـشـتـی اربـاب کـردنـد            نـزدیـک‌تـر دیــدیــم بـا او دورهـا را
تنـزیل اسـم اعـظم حـیدر فقـط اوست            عیـسی شفا داده است با او کورها را
دیـدیم چون موسی شب هشت محـرم            زیـر نـقــاب چـهــرۀ او طــورهـا را
اکبر یکی دوتا سه تایا صد برابر؟            فهـمیـده‌ایم از کـثـرتش منـظـورها را

در کربلا محشر به پا کرد و زمین خورد
لشکر برایش کوچه وا کرد و زمین خورد

وقـتـی مـسـیـر روزدن فـرقـی نـدارد            جـان تو یا که جـان من فـرقی نـدارد
او تــشـنـۀ بــابـا و بــابـا تــشــنــۀ او            این چار لب با یک دهـن فرقی ندارد
آنجا که قصد نیـزه‌ها نسل خلیل است            ابن الحـسین ابن الحـسن فـرقی ندارد
این پیکری که جوشنش هم ارباً ارباست            بـا یک تـن بی‌پـیـرهـن فـرقـی نـدارد
آقـا عـبایـش را ز دوش خود درآورد            یعـنی عـبـایـش با کـفـن فـرقـی ندارد
با خـنـده‌ها یکـباره جانش را گـرفـتند
پـیـغـمـبر آخـر زمـانـش را گـرفـتـنـد

نقد و بررسی

ابیات زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما پیشنهاد می‌کنیم به منظور انتقال بهتر معنای شعر ابیات اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.



آنکس که می‌مـیرد برای گریه مائـیم            آنکس که عشقش کرده رسوامان حسین است



دیـوانـۀ روی عـلـی بـن الـحـسـیـنـیـم            بسکه خیال و خواب و رویامان حسین است